انقلاب، اکنون ما، راه آینده
تاریخ انتشار: ۲۲ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۳۲۲۸۵
انقلاب یک پدیده اجتماعی است که بنا بر علل علمی با تجمیع شرایطی خاص در یک دوره زمانی رخ می دهد. انقلاب ها نه ساخته می شوند، نه قابل مهندسی شدن هستند و نه اساسا ذاتا پروژه سیاسی و اجتماعی هستند. بلکه بر اثر تحولات دیرین ناشی از تغییرات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی شکل می گیرند. انقلابها با آمال و آرزوهایی بین نسلی در یک زمان متجلی می شوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این روزها با توجه به حوادث خیابان های پاییزی 1401، بحران های اعتماد و سرمایه اجتماعی،پدیده انقلاب اسلامی فارغ از علل، اهداف و آرمان های آن، از هر سو به سلاخی کشیده می شود. یک جریان سوار بر نارساییها و اتفاقات تلخ این روزها، مصمم است تا ضرورتهای جامعه ایرانی در بروز انقلاب اسلامی ۵۷ نادیده گرفته شده و به توضیحی ارتجاعی در تحلیل و تبیین آن بپردازد. همزمان جریانهایی نیز در داخل کشور با قرائتهای تقلیلگرایانه و روایتی به ظاهر دفاعی که با به مسلخ بردن ارزشهای انقلاب اسلامی ازفلسفه این رویداد بزرگ معنازدایی کرده و آنرا با نوعی تهیشدگی روبرو ساخته و متاسفانه با غلبه یافتن این نوع تفکر به نام انقلاب اسلامی که تعهدی نسبت به وضعیت اقتصادی مردم نمی دید در عمل و اجرا هم موجب ضعف گفتمانی و هم از کار انداختن گفتمان انقلاب شد.
علاوه بر شکل گیری و هژمونی یافتن جریان های فکری که از اساس با مردم بنیاد بودن انقلاب و تداوم آن مشکل و فاصله داشته اند، به مرور حضور مردم و تغییرات نسلی با محوریت صندوق ها و آرا مردم نیز رو به ضعف گذاشته شد وهمین امرسبب شدتا ساختارها و نهادهایی که باید آرمان های انقلاب را محقق میکردند، به خوبی تعبیه نشدند، ناکارآمدی وفساد مسیر اجتناب ناپذیر چنین روندهایی است. بخشی از این پدیده ناشی از درک نادرست از تحولات چه تحولات داخلی و نسلی و چه تحولات جهانی است و بخشی دیگر به دلیل فقدان دانش سیاستگذاری و اجرایی لازم بوده است. در مجموع درساختارهای اقتصادی واجتماعی نهادهای پیش برنده آرمانها به خوبی ایجاد نشدند، نهادها و ساختارها فقط بُعد شمایلی، نموداری و اسمی ندارند بلکه نهاد مجموعه ای از دانش، تکنولوژیهای در جریان و در بستر فرهنگ پیش برنده و نخبه گرا به وجود می آیند. یکی از دلایل ناکارآمدی نهادی و ایجاد بحران نفوذ توسط نهادها، انحرافی است که در شیوه انتخاب عاملان و نخبهگرا کردن نظام اجرایی کشور به وجود آمد، من همانطور که قبلا هم نوشته ام نوعی تفکر خالصگرایی به خصوص به سمت یک جناح خاص را باعث حذف بسیاری از عاملان کارآمد از صحنه اجرایی کشور می دانم.
همه این عوامل باعث شد که پس ازجنگ تحمیلی نزاعهای سیاسی با نام مستعارانقلابی وغیر انقلابی آغاز شد وبه مرور دچار ضعف گفتمان دموکراسی محورشده و هم به علت تنگ کردن فضا برای حضور عاملان از یک تفکر خاص دچار تهی شدگی نخبگی شود. درست سال گذشته در همین ایام نوشتم "خالص گرایی ما از سالهای اول که مبتنی بر «تعهد» در کنار «تخصص» بود، آرام آرام به افراد برگزیده از ستادهای انتخاباتی و یک دانشگاه مدرسه ای تبدیل شد". در هر دوره ای که مقداری فضای حضور و آزاداندیشی و مجال دادن به بخش گسترده تری از جامعه پدید آمد، شاهد تحول رو به جلو بودهایم؛ تحول نیازمند انسان های تحول گرا، استراتژیست و با دانش روز جهانی میباشد.
متاسفانه نارسایی ها و عقب ماندگی های«حالا »و«اکنون زدگی» شرایط ذهنی را ایجاد کرده که عده ای مسایل و مشکلات امروز را ناشی از اصل پدیده انقلاب دانسته و راه حل را نیز در ذیل یک نوستالژی سازی رنگ امیزی شده از یک دوران منسوخ شده قلمداد کنند. درصورتیکه انقلاب یک پدیده واقعی و علمی بود و رژیم گذشته در هر حال فروپاشیده و پوسیده بود. راه آینده را باید با آنچه به نفع ایران است با تجارب یکصد ساله مان بسازیم. ما نیاز به اصلاحات داریم و این اصلاحات هم می تواند در چارچوب های گفتمانی دوران پیروزی انقلاب صورت بگیرد – منظور من از اصلاحات نه احزاب و گروه ها بلکه مفهومی پر معنی و مسیری دشوار از تغییرات رو به جلو است- بنا بر تجربه ،هیچ چشم انداز روشنی از حرکت های کور به وجود نمی آید و آنچه عده ای بدون تعهد به سرنوشت ایران دنبال می کنند، آینده ای پر از ابهام، تباهی و خونریزی به ارمغان می آورند.
می توان به اصول اولیه انقلاب پایبند شد و از ظرفیت هایی که وجود دارد، برای اصلاحات و ساختن های دوباره و دوباره و همواره استفاده کنیم و مسیرهای روشن و افق جدیدی به جامعه نشان داد.
در حوزه سیاسی و مشارکت جامعه باید به این سه اصل بازگشت شود:
1- «مردم در صحنه» یعنی مشارکت کامل مردم اعم از مشارکت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی.
الگوی انتخابات مجلس اول یک الگوی مناسبی پیش روی ماست. میشود ترتیبی اتخاذ شود تا ظرفیت عظیم جامعه بتواند نمایندگی در عرصه های مختلف قانونگذاری و اجرایی بیابد.
2- اصل و امر «نظارت» را به مردم بازگردانیم. نظارت، شرط مشارکت اجتماعی است، نباید این مشارکت را فقط در پای صندوق و روز رأی دانست.
3- حضور «نهادهای مدنی» ضروری است. پیش از مشارکت در پای صندوق باید ترتیبی اتخاذشود تا سلایق مختلف بتوانند در قالب احزاب به وجود آمده و فعالیت کنند و حضور نهادهای مدنی گسترده ممکن شود .
در حوزه اجتماعی و فرهنگی نیز تئوری انقلاب در بحث فرهنگی، این است که اختیار واصل حق انتخاب درسبک زندگی با توجه به عرف جامعه به رسمیت شناخته شود و به جای راهبرد فیزیکی و زورمندانه، به اقناع روی آورد. طبیعتاً یک عده ای می پذیرند و عده ای هم نمی پذیرند، هر جامعه ای چارچوب و عرف خود را دارد و به نظر من اجماع عرف جامعه ایران اساساً به دور از ارزش های دینی نیست .با حفظ اصل درخشان انقلاب یعنی استقلال، می توان سیاست های عزتمندانه ای را در پیش گرفت که استقلال به معنای ایستادن، در نقطه تخاصم ومحروم کردن جامعه از مزیت های اقتصاد جهان ومنزوی ساختن کشور نباشد. با حضور در جامعه جهانی می توان الگویی از گفتمان انقلاب ایران منادی توسعه وزندگی بهتربرای همه انسانها را نشان داد. سیاست خارجی امروز تأثیر زیادی بر اقتصاد و حتی فرهنگ جامعه بر جای گذاشته است.
نقطه آغازین تحول با نخبه گرایی و فرصت دادن به شاگرد اول های جامعه برای حضور در نظام اداری و میدان دادن به نخبگان اقتصادی و اجتماعی به وقوع می پیوندد.
بدون تردید پر بسامدترین تکرار آرمانی در انقلاب چه قبل و بعد از پیروزی، آزادی و حق انتخاب گری در امور سیاسی کشور بود. 5 انتخاب در سال اول پیروزی انقلاب نماینگر چنین رویکردی است، من فکر می کنم که حتی «انقلاب» خود یک «انتخابات» بود. به مرور نزاع های سیاسی داخلی و تمایل به خلوص گرایی یک جریان، ابتدا باعث حذف فعالان سیاسی و اجتماعی با مشرب های مختلف از صحنه انتخاباتی شد به نحوی که در کمتر از یک دهه، بخشی از کنشگران از بازی سیاسی و چرخش نخبگان به کنار گذاشته شدند و این مساله آنقدر تداوم یافت تا اینکه حتی گریبان افراد پایه گذار انقلاب را گرفت و آنها را از صحنه خارج کرد و در نهایت منجر به حذف بخش زیادی از مردم از صحنه انتخاباتی شد که نمود آن را در دو انتخابات اخیر مجلس و ریاست جمهوری مشاهده شد.
نگاه کنید به سخنرانی گفتمانساز ومانیفست بنیادین امام خمینی(ره) در بهشت زهرا که اعلام کردند: به اتکای مردم دولت تعیین میکنند؛ میزان را آرای عمومی قراردادند و به نحوی تغییرخواهی را از مسیرصندوق رای ممکن کردند، این آموزه را مقایسه کنید با قرائتسازیها و اقدامات بنبستسازی که به دنبال پیاده کردن همه از قطار انقلاب است اینها ضخامت عظیم انسانهای درون جامعه ایران را هر روز نازکتر میکنند و زمینه روایتسازیها علیه انقلاب را فراهم می سازد.معتقدم راه ومسیر سعادت بخش برای جامعه ایران امروز نه درمسابقه ای که برای تخریب بنیادهای گذشته درگرفته هست ونه درتداومروندهای اکنونی با برداشتهایشان از آزادی واستقلال ونه با مدیریت خالص ومحدود مسلط شدگان امروز بدست می آید.راه ما بازگشت عالمانه به آرمانهای بهمن پنجاه وهفت هست.
منبع: جماران
کلیدواژه: انتخابات مجلس لیگ برتر طوفان الاقصی امام خمینی انقلاب اسلامی اصول انقلاب اسلامی جامعه شناسی انقلاب اسلامی انتخابات مجلس لیگ برتر طوفان الاقصی انقلاب اسلامی جامعه ایران جامعه ای عده ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۳۲۲۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درخواست یک فعال سیاسی درباره کاظم صدیقی
به گزارش «تابناک»، محمد مهاجری فعال سیاسی اصولگرا در کانال تلگرامی خود نوشت:
حضرات بزرگان محترم روحانیت
سلام علیکم
تصور میشد، عملیات "وعده صادق" علیه رژیمصهیونیستی و نیز آغاز مجدد فعالیت گشتارشاد (با نام جدید طرح نور) بتواند اتفاق پیشآمده در یکی دوماه اخیر درباره جناب آقای کاظمصدیقی را به محاق ببرد و به فراموش بسپارد.
گواهی میدهم هر روز با افراد متعددی در خیابانها، فروشگاهها ، وسایل نقلیه بخصوص مترو مواجه میشوم که درباره دو سه موضوع اظهارنظر یا پرسش میکنند. این بدان معناست که قضیه از نگاه افکارعمومی نه تنها تمام نشده، بلکه چون شفافیت کامل در آن صورت نگرفته، فضایی از بدبینی را حفظ کرده است.
به عنوان یک علاقمند به روحانیت و معتقد به حفظ شان و جایگاه آن و مهمتر بازگشت مرجعیت این طبقه برای مردم، انتظار دارم موضوع آقای صدیقی استخوان لای زخم نماند. اگر رفتار او صحیح،قابل دفاع و بدون خدشه است، صراحتا اعلام و ابهامات جامعه برطرف شود. در غیراین صورت، توقع جامعه مبنی بر برخورد بدون تبعیض با ایشان عملی گردد.
توجه به عبارت مشهور "حسنات الابرار، سیئات المقربین" اقتضا دارد که مواجهه با اشتباهات کوچک عناصری که تابلو نظام به شمار می روند، سخت باشد تا امید و اطمینان مردم افزایش یابد.
متاسفانه حضور آقای صدیقی در نمازجمعه و توجیهات طلبکارانهای که در برابر شائبه ها بیان داشت، سوءتفاهمهای موجود را افزایش داد و بیم آن می رود این دمل چرکین سربسته بماند و بعدها خدای ناکرده عواقبش دامنگیر همه روحانیت (که قطعا بسیاری از آنها از آن دفاع نمیکنند) شود.
آنچه نوشته شد صرفا گزارشی از حرفهای شفاف مردم کوچه و بازار است. چشم بستن برواقعیت، واقعیت را از بین نمی برد بلکه دیر یا زود، روی تلخ خود را نشان می دهد.
والامر الیکم